هنرمندی كه گرسنه ست نداره صبحو شب خرابه
یک پاش دادگاه است چون گفت از جوامع گفت پر از نهال دور و ور
محال نزنم حرفه حق رو بلند قراره بكنن هلاكش
پشته سر پل و كرد خرابش جلوشم طنابه
یک صدایی میگه برو جنگ حلال نه حلال نیست واجبه حتی
بجنگ مثه یه زن بیوه كه داره به چنتا
بچه یاد میده تكی كه چطور باشن قوی
میگه هر كی پرسید كو ولیت بگین بابا است مریض
بچه ها بپرسن میشه بابا رو دید چی بگه
میره جلو آیینه واسه خودش سیبیل میكشه
بجنگ مثه آب جاری تو رات شک نكنی
میشه صخره رم سوراخ كرد
بجنگ مثل بجنگ مثل كسی كه هیچی واسه از دست دادن نداره
بجنگ مثل بجنگ مثل كسی كه به تنها چیزی كه فكر نمیكنه فراره
بجنگ مثه كسی كه سال ها است زیره ظلم بوده زیر پتک
كوفته میگه شكر خوبه میشه برد
تو دل میده فوهش حدود ۲۹ روزه ماه و چون كه دیده جرم
رفیق هاش دربندن و فامیل هاشون بال میزنن اینجوری
خودش داره رسالت رو میره برسه به پیروزی
مثه بیماری كه نهایته درد رو داره
ولی مهارت داره لبخند بزنه وقته عیادت
اون میدونه نباید برید امیدواره دارو هاش بشن مفید واقع
سرطانی ولی ببینیش انگار یک سرماخوردگی جزئی داره
اون نشون میده میشه رویه تخت جنگید
به این ترتیب میشه گفت یک پهلوونه تازه اون هم تختی
بجنگ مثه بجنگ مثه كسی كه هیچی واسه از دست دادن نداره
بجنگ مثه بجنگ مثه كسی كه به تنها چیزی كه فك نمیكنه فرار
كسی كه نابغه است ولی كلاسه درس
داره میخوره بمب به جایه زنگ
میره كنار مرز میگیره كلاش به دست
بنام حق حاضره بپاشه مغز یک پاش شه قطع
تا اینكه واسه این و اون بسازه قصر یسال بعد
امیدواره همه باشن كنار هم تو لباسه جشن
میشینه میزنه به خاكش لب
تو مشتش داره میده فشار یک عكس
كه پشتش نوشته به یادتم
پدری كه واسه ی شوكولات پول نداره
ولی در عوض تو راه كول میكنه كوچولو رو تو بارون
هنوز رو پاست اون
اونقد سفت و سخته باس فامیلیش رو میذاشتن فولادپور
تو هم سرتو بگیر بالا كت رو باز كن بهتره حالا
بجنگ مثل بجنگ مثل كسی كه هیچی واسه از دست دادن نداره
بجنگ مثل بجنگ مثل كسی كه به تنها چیزی كه فكر نمیكنه فراره
اول با نفس خودت بجنگ بعد تازه میفهمی دشمن های واقعی كیان زندگی میدونه جنگه
بجنگ مثل بجنگ مثل كسی كه هیچی واسه از دست دادن نداره
